عیده و عیدیش

ساخت وبلاگ

+ یادمه سرِ کلاسامون ، چه وسطِ مبحث های سنگین و چه توی ساعت های استراحتمون ، همیشه حرف های خوب خوب بهمون میزد ... امکان نداشت کسی گرفته باشه و سرحالش نکنه ... امکان نداشت کسی چیزی رو متوجه نشده باشه و صدددد باااااره توضیح نده ... امممممکان نداشت کسی سوالی ، راجع به هررر چیزی داشته باشه و به قشنگیِ تمام جوابش رو نده ... یه روزی ، توی یکی از اون بحث های شیرینی که داشتیم ، دستم رو بالا بردم و گفتم : استاااااد ... من همیشه به سید ها حسودیم میشه ، همیشه دلم میخواسته سید باشم وَ استاد هم با مهربونی لبخند زد و گفت : از کجا معلوم سید نباشی zeha ؟
انقدررر این حرف برای من شیرین بود ، انقدررر این حرف واسم دلنشین بود و انقدرررررررر توی ذهن و خاطرم موندگار شدددد که وقتی داشتم بهش تبریکِ عید میگفتم ، یادی ازون روز کردم و بهترین عیدیِ امروزم رو با جوابِ قشنگش گرفتم ...

+ و اینکه عیدتون خیلی مبارک دوستانِ ساداتِ مجازی (که من هیچ کدومتون رو نمیشناسم و به تک تکتون غبطه میخورم) و دیگر دوستانِ عزیزِ بنده :)


برچسب‌ها: از بهترین ها خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : عیدیش, نویسنده : mzehaa بازدید : 536 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 12:06