تو نباشی من آروم ندارم

ساخت وبلاگ

اون وقتایی که خیلی بهم ریخته َم ، اون وقتایی که اعصابم داغونه و نا آرومم ، اون وقتایی که به هیچ صراطی مستقیم نمیشم و هر کاری میکنم روی مهربونم برنمیگرده ... وقتایی که فکرم پُرررر از اتفاقاتِ ناخوشایند و قضاوت های بیجا و منفیِ ، وقتایی که هر چیزی رو به یه چیزِ بدتر ربط میدم و واسه خودم سفسطه میکنم و از کاه کووووووووه میسازم ، موقع هایی که بیخودی میرم تو قیافه و باهاش سر و سنگین میشم و به عنوانِ مردم ، هم سرم ، رفیقم ، نزدیک ترین محرمم ، یار و همراهم ، عشقِ همیشگیِ خواب و رویاهام و دلیل و انگیزه ی زنده بودن و زندگی کردنم ، نمیبینمش ، از خودم بیزار میشم ... گم میشم ... بی تاب و قرار میشم ... میفهمم اون zeha ای که باید باشم نیستم ... وَ بی تابانه دنبالِ راهِ چاره میگردم ...

این بار به کمدِ لباساش پناه آوردم ... زیرِ لب ذکر گفتم و لباساش رو بیرون ریختم ... تی شرت هاش رو که بغل کردم ، خودم رو توی آغوشِ قوی و گرمش دیدم ... شلوار هاش رو نگاه میکردم و یادِ پاهاش کشیده و قشنگش افتادم ... لباسای زیر و جوراباش رو دوباره مرتب کردم و زیر پیرهنی های سفیدش رو با تمووووومِ وجودم بو کردم و بو کردم و بو کردم ... وَ تموم شد ... آرومِ آروم شده بودم ...

گوشیم رو برداشتم و براش نوشتم و دلخوریِ اولِ صبح رو از دلش درآوردم ... با بلافاصله جواب دادنش و گفتنِ اینکه خیلی منتظرت بودم دنیاااااا رو بهم داد ... آخ که چقدر راحت و سبک شد دلم ...

+ خدایا لحظه ای از من دور نشو


برچسب‌ها: نجات خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzehaa بازدید : 46 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 17:13