ما فقط خوابمون مياد !

ساخت وبلاگ

بعد از خوردنِ آبِ گرم ، سرفه هاش آروم تر شد ... چند دقيقه اى از يكِ شب گذشته بود ... يكم بعد از اينكه بهش گفتم بخواب فردا سخت بيدار ميشيا ، خوابيد ... اينو از عميق تر شدن صداى نفس هاش متوجه ميشم ... منم زودى قرآنم رو خوندم و با خستگىِ زياد خوابيدم ... اصن انگار چند دقيقه بيشتر نگذشته بود كه صداى گوشيم درومد ... چاهار و چهل دقيقه ... وقتِ نماز بود ... به زور و زحمت فقط تونستم مرد رو بيدار كنم و اون هم فقط بيدار شد ... هيچ كدوممون بلند نشديم و نماز هم نخونديم تاااا ساعت پنج و نيم كه با بوسه و صداى سرحالِ مرد بيدار شدم ... من عاشقِ اين خوش اخلاقىِ هميشگيش ، مخصوصا بعد از بيدار شدن از خوابش ، َم ! بهش اطمينان دادم بيدار بيدار شدم كه دست از اذيت كردنم برداره ... اما بيرون رفتنِ مرد از اتاق همان و خوابيدنِ دوباره ى من همان ... 

دوباررررره صداش ميومد ... يه جورى با عشق و شيطنت غر ميزد كه توى خواب هم خندم ميگرفت از دستِ كاراش ... بالاخره بيدار شدم و واسه صبحونه درست كردن واسش آماده ... اين بار مرد دوباره خوابيد ... از وقتى ساعت ها رفته عقب ما مشكلِ بيدار شدن واسه نماز و بيدار شدن براى كار داريم ... واسه همين از هر فرصتى واسه خوابيدن استفاده ميكنيم :))
نيم ساعت - چهل دقيقه گذشت تا مرد با اون پيرهنِ قهوه اى و شلوارِ مشكى و البته صورتِ خوابالو اما مهربونش ، از خونه بيرون بره ... تو فاصله ى رسيدنِ آسانسور به همكف يكمى جمع و جور كردم و بعدش چادر به سر رفتم تو تراس ... هوا فوق العاده خنك يا حتى ميشه گفت سرد بود ... چادرم رو پيچيدم به خودم و منتظر شدم مرد از درِ پايين بيرون بياد ... اومد ... و اولين كارى كه كرد نگاه كردن به بالا و ديدنِ من بود ... كه با خنده از تراسِ طبقه ى پنجم براش دست تكون ميدادم ... خنديد ... كنار ماشين رفت و نگاهم كرد ... در رو باز كرد و نگاهم كرد ... سوئيچش رو آماده كرد و نگاهم كرد ... نشست توى ماشين ، در رو بست ، استارت زد و نگاهم كرد ... از پارك درومد و به سختى خودش رو سمتِ فرمون كشيد و براى آخرين بار نگاهم كرد ... تند تند دستم رو تكون ميدادم براش تا حركت كرد ... فلاشر و نور بالا زد و با خدايا مراقبش باش و خدايا هواشو داشته باش هاى من ، رفت ...
+ چاهارده روزگیمون مبارك مرد بى نظيرم

خواب آب ارغوان ...
ما را در سایت خواب آب ارغوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mzehaa بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 7:16